کد مطلب:109012 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

خطبه 090-خطبه اشباح












[صفحه 21]

خطبه الاشباح ستایش خداوندی راست كه نمی افزاید مال او را منع عطا و بخشیدن و نمی كاهد دولتش را جود و بخشش زیرا هر بخشنده مالش كم می شود جز خدا و هر عطاكننده نكوهش شده است جز او و اوست احسان كننده نعمتهای پرفایده و عطاهای بسیار و بهره ها جیره خواران او آفریده شدگانند به عهده گرفته و روزی آنان را و اندازه گیری فرمود خوراك آنها را و آشكار نموده است راه علاقمندان به سوی او را و خواستاران آنچه را كه نزد اوست و نیست به آنچه درخواست شده بخشنده تر از آنچه درخواست نشده اوست اول آنچنانیست نبوده او را قبلی تا پیش از او چیزی باشد و اوست آخر آنچنان آخری كه نیست او را مابعدی تا باشد چیزی بعد از او و او است بازدارنده مردمكهای چشمها از اینكه به او رسند یا درك كنند او را نمی گذرد بر وی روزگار تا تغییر حالی در او پیدا گردد و بجائی نمی باشد تا انتقال و حركت (از جائی به جائی) بر او روا باشد و اگر ببخشد آنچه را كه شكافته از آن معدنهای كوهها و خندیده است از آن صدفهای دریاها از قبیل نقره خالص و طلای ناب و از پاشیده در و خوشه مرجان تاثیر نمی كنند این در بخشش او و تمام نمی گرداند فراوانی آنچه را كه نزد اوست از نعمتهایش و

می باشد نزد او از پنهان شده نعمتها كه تمام نمی نماید آنها را درخواستهای مردم به جهت اینكه اوست بخشاینده ای كه كم نمی كند. بخشش او را درخواست تقاضا كنندگان او را بخیل نمی نماید اصرار خواستاران

[صفحه 22]

بنگر ای سئوال كننده آنچه را كه قرآن تو را راهنمائی كرده بر آن از صفت او پیروی نما به آن در روشنی بجوی از نور راهنمائی قرآن و آنچه را داشته تو را شیطان با آموختن آن از آنچه نیست در قرآن بر تو وجوب آن و نه در طریقه پیغمبر اكرم صلوات الله علیه و آله و ائمه هدی اثر آن واگذار كن داشتن آن را به خداوند سبحان زیرا همین است ملتهای حق خدای تعالی بر تو و بدان راه یافتگان و ثابت قدمان در علم آنان هستند بی نیازشان كرده از داخل شدن بر درهائی كه بسته شده است پیش روی پوشیدگیها اعتراف كردن بر همه آنچه نمی دانند تفسیرش را از غیبی كه پوشیده است خداوند ستود اقرار آنان را به ناتوانی از فراگرفتن آنچه احاطه ندارند بر آن از روی دانش و نامید اندیشه نكردن آنان را در چیزی كه امر نكرده است ایشان را بحث كردن از حقیقت آن استواری اكتفا كن به آنچه قرآن راهنمائی كرده و اندازه نگیر بزرگی خداوند سبحان را به اندازه عقل خود كه میشوی از هلاك شوندگان

[صفحه 22]

او است آنچنان توانائی كه هرگاه بكار افتد گمانها تا دریابند منتهای توانائیش را و قصد كند اندیشه ای كه رها شده است از خطرهای وسوسه ها تا واقع شود بر آن ذات در ژرفاهای خفایای پادشاهی او و شیفته شوند دلها به سوی او تا جاری شوند در چگونگی صفتهای او و نیك... نهانگاههای عقلها در جائی كه نمی رسند به آن صفتها تا برسند بدانستن ذات او بازمی گرداند ذات او عقول را در حالیكه آنها طی كرده اند راههای هلاكت و تاریكیهای عوالم غیب را از روی اخلاص رو به او نهاده اند برمی گردند هنگامی كه بازگردانیده شده اند در حالی كه اعتراف كننده اند به اینكه رسیده نمی شود با سیر در... به حقیقت معرفت او و خطور نمی كند بدل صاحبان اندیشه ها خطوركننده ای از اندازه بزرگی قدرت او خداوندی كه خلایق را بیافرید بر غیر نقشه قبلی و از آن استفاده كند بدون آنكه پیروی كرده باشد بر آن از آفریننده شناخته شده باشد پیش از او و بنمود ما را از توانائی پادشاهی خود و از عجائب آنچه گویاست به آن نشانه های حكمت او و اقرار نیازمندی از موجودات به اینكه سر پا نگاهدارد آنها را با نگهداری توانائی خود آنچه را كه راهنمائی نمود به ضروری بودن قیام برهان برای او بر ش

ناسائی خود و ظاهر شد در اشیاء بدیعه كه پدید آورد آن را آثار صنعت او و نشانه های حكمت او پس گردید هر چه آفرید برهان برای او و دلیل بر وی و اگر چه بوده باشد مخلوقی بی زبان پس برهان او به تدبیر و نظم گویا است و راهنموئی بر وجود صانع برپاست

[صفحه 23]

و گواهی می دهم به اینكه هر كس تو را تشبیه كرد به گوناگون اعضای مخلوقت و مفصلهای كوچك بهم پیوسته كه پوشیده شده است برای تدبیر حكمت تو نه بست باطن دل خود را بر شناختن تو و مباشرت نكرد دلش یقین را به اینكه برای تو مانندی نیست و گویا نشنیده است بیزاری جستن تابعان را از متبوعین آنگاه كه می گویند به خدا سوگند ما در گمراهی آشكار بودیم هنگامی كه شما را با پروردگار عالمیان برابر می نمودیم دروغ گفتید آنان كه برای تو شریك قرار دادند آنگاه كه تو را مانند قرار دادند به بتهایشان و نسبت دادند به تو صفت آفریده شدگان را با خیالهاشان و جزء جزء قرار دادند تو را مانند صاحبان جسمها با اندیشه های خودشان و اندازه كردند تو را بر مخلوق دارای قوای گوناگون به رویه خردهاشان و گواهی می دهم بر اینكه هر كسی برابر قرار داد تو را به چیزی از آفریدگانت به تحقیق شریك قرار داد آن را به تو و شریك قرار دهنده به تو كافر است به حكم آنچه نازل شده به آن آیات استوارت و گویا شده از آن گواهان حجتهای ظاهرت و گواهی می دهم توئی خداوندی كه نهایت و پایانی برای تو نیست در عقلها تا باشی در مركز وزش (نسیم تند) اندشه های عقول موصوف به چگونگی و نه در

اندیشه های خاطرهای آنها تا باشی محدود به حدی و موصوف به تغییر از جائی به جائی

[صفحه 24]

قسمتی از این خطبه است اندازه گیری كرد آنچه را آفرید سپس استوار گردانید اندازه آن را منظم كرد آن را و لطیف گردانید تدبیر آن را و در مسیر خویش قرار داد پس تجاوز نكرد از حدود مقام خود و كوتاهی نورزید از رسیدن به انتهای مقصد خود و سرپیچی نكرد وقتی كه مامور شد بروان شدن برخواست او و چگونه تواند سرپیچی كند در صورتیكه صادر شده است تمام كارها از خواست او است خداوند ایجادكننده انواع مخلوقات بدون بكارگیری اندیشه هائی رجوع نماید به سوی آنكه ملكه طبیعی كه پنهان كرده باشد آن را و بدون آزمایشی كه استفاده كند آن را از پیشامدهای روزگار و نه همتائی كه كمك نماید او را بر آفریدن مخلوقات شگفت آور پس تمام گشت آفرینش او طبق دستور او قبول كرد طاعت او را و اجابت كرد به سوی دعوتش به پیش نیامد نزد اجرای امر او و دیر كردن دیركننده ای و نه سستی توقف نماینده راست گردانید كجی اشیاء را و روشن قرار داد حدودشان را و الفت داد با توانائی خود در میان اضداد آنها و بهم پیوست سببهای پیوستگیهای آنها را و پراكنده ساخت آنها را بجنسهای گوناگون در حدود و اندازه ها و خویها و شكلها مخلوقات شگفت آوری است كه استوار گردانید خلقت آنها را و ایجاد

نمود آنها را بر طبق آنچه خواست و اختراع نمود

[صفحه 24]

آنها را و قسمتی از این خطبه در بیان كیفیت و چگونگی آسمان است و نظام بخشید بدون آویختن پستی و بلندی های فاصله های وسیع آن را به چیزی و بهم پیوند داد شكافهای وسیعش را و رابطه برقرار نمود میان آنها و مانندهایش و آسان قرار داد برای فرود آیندگان به فرمان او و بالا روندگان با كردار آفریدگان او دشواری نردبان آنها را و فرمان داد آنها را بعد از اینكه آنها دود و بخار بودند تا بهم پیوست بندهای قطعات فاصله های آنها را و گشود پس از بهم پیوستن درهای بسته شده آن را و برگماشت دیده بانها از ستاره های فروزان بر راههای آنها و نگهداشت آنها را از اضطراب در میان شكاف هوا بدست قدرت خویش و فرمان داد آنها را تا درنگ كنند در جای خود در حالی كه تسلیم امر او باشند و قرار داد خورشید آن را نشانه روشنی بخش برای روز آنها و ماه آن را نشانه كمرنگ را برای زدودن (تیرگی) از شب آنها آن دو را روان ساخت در مواضع انتقال مسیرشان و اندازه كرد سیر آن دو را در راههای درجه های آنها تا تمیز داده شود شب و روز به سبب سیرشان و تا دانسته شود شماره سالها و حساب كارها به اندازه های سیرشان آنگاه آویزان كرد در فضای آسمان كره آن را آویخت بر آن آرایش آ

ن را از ستاره های پنهان مانند درها و چراغهای ستاره های آن و انداخت بطرف شیاطینی كه از راه دزدی گوش می دهند سوراخ كنندگان درخشندگان آن را در جای گردانید آن را. بر طریقه دوام گردانیدن و تسخیر آنها از ثابت بودن ثابت آنها و مسیر كردن روندگان آنها از فرود آمدن آنها و بالا رفتن آنها از نحسها و سعدهای آنها (برای نظام عالم)

[صفحه 25]

و قسمتی از این خطبه در وصف ملائكه است پس آفرید خداوند سبحان برای ساكن كردن آسمانهای خود و آباد ساختن آسمان بالاتر از پادشاهیش مخلوقی شگفت آور از فرشتگان خویش و پر ساخت بوسیله ایشان شكافهای راههای وسیع آن را و افكنده ساخت با ایشان گشادگیهای فضای آنها را در میان جاهای گشاده آن شكافها آواز تسبیح كنندگان از ایشان در مكانهای پاك و پاكیزه و پرده های حجابها و سراپرده های بزرگی است. و پشت آن آواز بهم آمیخته كه كر می گردد از آن گوشها درخشندگیهای نوریست بازمی دارد دیده ها را از رسیدن به آن و می ایستند حیران بر اطراف آن و آفرید آنان را بشكلهای گوناگون و اندازه های متفاوت صاحبان بالها بپاكی یاد می كنند بزرگی عزت او را به خود نسبت نمی دهند آنچه كه آشكار شده در آفریده ها از كار شگفت او و و ادعا نمی كنند كه ایشان می آفرینند و چیزی را با او از آنچه یگانه است به آفریدن آن بلكه آنان بندگان گرامی هستند پیشی نمی گیرند بر خدا در گفتار و آنان به فرمان او عمل می نمایند گردانید آنان را در جای خود اهل امانت بر وحی خویش و وادارشان كرد تا برسانند به پیغمبران امانتهای فرمان و نهی او را و نگاهداشت آنان را از شك شبهه ها نیست

از ایشان منحرف شونده از راه خوشنودی او و یاری داد ایشان یا فایده های یاری گری و آگاهی داد بر دلهایشان فروتنی رام شدن آرامی را و گشود برای آنان درهای آسمان را به سوی وصف بزرگیهای او و برپا نمود برای آنها علامتهای آشكار بر نشانه های یگانگی خود گران نكرد ایشان را گران سازندگان گناهان و تغییری نداد ایشان را پی درپی آمدن شبها و روزها و قصد نكرد شكها با دشمنی های خود استواری ایمانشان را و انبوهی نگردند گمانها بر پایگاه یقین ایشان و نیفروخت افروزندگیهای كینه در آنچه میان ایشانست و نربود از ایشان سرگردانی آنچه را كه چسبید از شناسائی او بدلهایشان و جای گرفته از بزرگی او و ترس بزرگ قدری او در میان سینه هایشان و راه نیافت برایشان وسوسه ها تا مسلط شود به چیرگی اش به اندیشه هایشان دسته ای از فرشتگان در آفرینش مثل ابرهای پر باران و در بزرگی كوههای بلند و در تیرگی تاریكی كه راه در آن گم گردد هستند و بعضی از ایشان آنانند كه دریده است قدمهایشان حدود زمین پائین را آن قدمها مانند بیرقهای سفید هستند كه فرو رفته باشد در شكافهای هوا و در زیر آنها بادی است به نرمی حركت می كند نگهمیدارد آنها را در جائیكه منتهی شده از جوانب به نهایت

رسیده به تحقیق بازداشته از هر كار ایشان را شغلهای عبادت او و پیوند داده است حقایق ایمان بین ایشان و میان شناسائی او و منصرف ساخته آنها را به یقینها و از توجه به دیگری به سوی حیرانی از شدت شوق به سوی او فرو نگذاشته است رغبتهای آنان از آنچه نزد اوست بسوی آنچه در نزد غیر اوست به تحقیق چشیده اند شیرینی شناسائی او را و آشامیده اند از جام سیراب كننده از شراب محبت او و ریشه دوانده و جایگیر شده است در ته دلهایشان و پیوستگی ترس او خم كرده اند با زیادی عبادت راستی پشتهای خودشان را و از بین نبرده فراوانی رغبت به سوی او ریشه زاری آنها را و باز نكرده از ایشان بزرگی منزلت رشته های فروتنی ایشان را و راه نیافته بر آنها خودپسندی تا بسیار شمارند آنچه را كه از پیش گذشته از ایشان (از).... و باقی نگذارده بر آنان فروتنی ناشی از تعظیم حق بهره ای در بزرگ شمردن عملهای نیكشان و راه نیافته سستی ها در كار آنها با زیادی كوشش ایشان و نكاسته رغبتهای ایشان تا عدول كنند از امیدواری به پروردگارشان و خشك نگشته بجهت درازی راز نیابد اطراف زبانهای ایشان و چیره نگشته بر ایشان كارها تا بریده شود از آهستگی زاری به سوی او آوازشان و از هم جدا نشد در

صفهای اطاعت دوشهایشان و خم نكردند به راحت طلبی در انجام امر او گردنهایشان را و تسلط نمی یابد بر تصمیم كوشش ایشان كند فهمی فراموشیها و تیرباران نمی كند همتهای ایشان را فریب دهندگان شهوتها قرار داده اند خداوند عرش را ذخیره برای روز حاجتشان و قصد كردند او را هنگام رو آوردن مردم به سوی آفریدگان با خواست خودشان توقف نمی كنند از رسیدن به پایان پرستش او باز نمی گرداند ایشان را حرص و محبت به لزوم عبادت او مگر به سوی ریشه ها از دلهاشان بریده نمی شود (آن ریشه ها) از امیدواری او و ترس او بریده نشد سببهای ترس از ایشان تا سست شوند در كوشششان و اسیر نكرد آنان را طمعها تا برگرفتند سعی نزدیك (دنیا) را بر كوشش (آخرت) خودشان و بزرگ نشمرند آنچه را گذشته از عبادات خودشان و اگر بزرگ شمرند اعمال خود را هرآینه زایل گرداند امید را از ایشان انواع ترس ایشان و اختلاف نكرده اند درباره پرروردگارشان به جهت استیلای شیطان بر ایشان و متفرق نساخته آنان را بدی بریدن از یكدیگر، و مسلط نشد بر ایشان كینه حسد بر یكدیگر و دسته دسته نكرده آنها را برگشتهای شك و چند قسم ننموده ایشان را اختلافهای تصمیمها پس ایشان گرفتاران ایمانند جدا ننموده آنها را از

ریسمان ایمان میل به باطل و نه برگشتن از حق و نه سستی و نه كاهلی (در عبادت) و نیست در طبقات آسمانها جای پوستی مگر آنكه بر آن فرشته ای است بسجده افتاده یا كوشش كننده شتابنده زیاد می كنند بر اثر بسیاری طاعت پروردگارشان علم و یقین خود را و می افزاید عزت پروردگارشان در دلهاشان بزرگی را

[صفحه 28]

و قسمتی از این خطبه در بیان چگونگی آفرینش زمین و گسترانیده شدن آنست بر روی آب فرو برد زمین را بر جنبش موجها (ی آب) پرهیجان و آبهای زیاد دریاهای پرشدت می زد بلندیهای موجها بعضی بعضی را بهم كوفته می شدند انداخته شده های موجهای بالا آمده آن و می انداخت كف را مانند حیوانهای نر هنگام هیجان آنها تا رام شد سركشی آب پرموج متلاطم به جهت سنگینی بار زمین و ساكن شد هیجان مدافعه آن هنگامی كه گرفت آن را با سینه خود و رام گشت در حالی كه آرام بود هنگامی كه غلطید زمین به روی آن بدوشهای خود برگشت (آب) بعد از اضطراب امواجش آرمیده مغلوب و در حلقه آهنین لجام ذلت فرمانبردار و گرفتار شده و ساكن گردید زمین در حالیكه گسترانیده شده بود در میان موج بزرگ آن و برگشت از نخوت فخر خود و بلند پروازی خود و پربادی دماغش و بلندی بی حد خود و به بست آن را بر پری روان شدن آن و فرو نشست پس از سبكی كردنش و ایستاد پس از نازش كردن بر جستنهایش چون آرام گرفت هیجان آب از زیر نواحی زمین و برقرار كرد خداوند كوههای بلند بالا بزرگ را بر دوشهای آن باز نمود راههای چشمه ها را از بالای دماغه های آن و پراكنده ساخت آن را در بیابانهای گشاده آن و مجاری ن

هرهای آن و با هم مساوی قرار داد حركات زمین را به سبب كوههای ثابت از سنگهای سخت آن و صاحبان سرهای بلند از سنگهای سخت آن پس زمین آرام گرفت از حركت به جهت فرو رفتن كوهها در گوشه های سطح آن و داخل شدن آنها به سختی در اعمالش در حالیكه درآمده اند از سوراخهای دماغهای آن و بجهت سوار شدن آن كوهها بر گردنهای زمین هموار و بلندیهای آن و فراخ نمود میان قضاء و میان زمین را مهیا فرمود هوا را محل نفس كشیدن برای ساكنین آن و بیرون آورد به سوی آن اهل زمین را با جمیع آنچه به آن نیازمندند پس از آن به حال خود نگهداشت زمین بی گیاه را كه نارسا بود آبهای چشمه ها از (سیراب كردن) بلندیهای آن و نمی یابد نهرهای كوچك و رودخانه ها وسیله رسیدن به سوی آن تا پدید آورد برای آنها ابرهای پدیدار را تا زنده كند مرده آن را و برویاند گیاه آن را و بهم پیوست ابر آن را پس از پراكنده بودن قطعه های درخشان آن و جدائی پاره های آن تا چون به جنبش درآمد موجهای زیاد ابرهای پرآب در آن و درخشید برق آن در اطراف آن و ساكن نشد درخشندگی آن در میان قطعه های بزرگ ابرهای سفید روی هم انباشته فرستاد ابر بارنده پی در پی نزدیك شد به زمین ابر مایل به پایین پرآب می دوشید با

د جنوب بارانهای پی درپی آن را و ریزشهای با شدت آن را چون افشاند ابر باریدن پی درپی زیاد خود را و گران آنچه را كه برداشته است آن را از بار سنگینی كه بار شده است بر آن بیرون آورد به آن از جاهای بی گیاه زمین گیاه را و از كوههای بی گیاه علفهای تازه و تر را پس زمین شادی می كند به زینت مرغزارهای خود فخر و خودنمائی می نماید به آنچه پوشانده شده به آن از چادرهای شكوفه های درخشنده آن و به زیور آنچه آراسته گردیده به آن از شكوفه های تازه و تر آن و قرار داد آن گیاهها را معاش كفایت كننده برای مردم و روزی برای چهارپایان و باز كرد راههای گشاده در اطراف زمین و برپا نمود نشانه هائی برای روندگان بر میان راههای آن

[صفحه 29]

چون گسترانید زمین خود را و جاری ساخت امر خود را برگزید آدم (علیه السلام) را برگزیده ای از میان مخلوقاتش و گردانید او را نخستین آفرینش خویش و ساكن نمود او را در بهشت خویش و فراوان كرد در آنجا روزیش را و سفارش فرمود به او در آنچه نهی كرده بود او را از آن و به او آموخت كه در اقدام بر اینكار پیش آمدنست به نافرمانی او و در خطر انداختن است منزلت او را پس آدم اقدام كرد بر آنچه نهی فرموده بود او را از آن تا مطابقت نماید با علم سابق او پس فرودآورد او را بعد از توبه تا آباد گرداند زمین خود را با نسل او و تا بپا دارد حجت را به واسطه او بر بندگانش و خالی نگذاشت آنها را بعد از آنكه قبض روحش كرد از چیزهائیكه محكم مینماید بر آنان دلیل مالكیت خود را و پیوند میدهد میان ایشان و میان شناسائی خود بلكه یاد كرد آنان را در هر زمان با دلیلها بر زبان برگزیدگان از پیغمبرانش و بر دوش گیرندگان امانتهای پیغامهای او در قرنی پس از قرنی تا تمام شد بوسیله پیغمبر ما محمد صلی الله علیه و آله حجت او و رسید به پایان عذر او و بیم دادن او و اندازه كرد روزیها را آنها را زیاد و كم گردانید و تقسیم كرد آنها را به تنگی و فراخی و عدالت كرد

در آن تا بیازماید هر كه را بخواهد به آسانی دست آوردن روزیها و دشواری آن و تا آزمایش نماید با این سپاس و شكیبائی را از پی نیازشان و نیازمندشان سپس نزدیك ساخت به فراخی آن بی چیزی آن را و به سلامتی آن آفتهای ناگهانی آن را و گشادگیهای شادیهای آن اندوههای بی چیزیهای آن را و آفرید سرآمد زندگی را دراز كرد آن را و كوتاه كرد آن را و مقدم كرد آن را و به تاخیر انداخت آن را و پیوند داد مرگ اسباب آن را و قرار داد آن مرگ را كشنده طنابهای عمرها و پاره كننده ریسمانهای محكم پرتاب آنها

[صفحه 30]

(خداوند) داننده راز است از باطنهای پنهان كنندگان و راز رازگویندگان و از خطوركنندگان انداخته شده گمانها و از محكم شدگان تقسیمات یقین و از موضع در دیده نگریستن از زیر پلكهای چشم و از آنچه در بر گرفته است پوشیده های دلها و پنهان كننده های پنهانیها و از آنچه گوش داده است برای دزدیدن آن سوراخهای گوشها و از مراكز تابستان مورچگان و سوراخهای زمستانی حشرات و از بازگردانیدن آواز ناله از زنان جدا گردیده از فرزندان و از صدای آهسته قدمها و از مراكز نمو میوه از اندرون غلافهای غنچه ها و از جای پنهان شدن وحشها از غارهای كوهها و رودخانه های آنها و از جای پنهان شدن پشه ها میان ساقهای درختان و پوستهای آنها و جای پیوستن برگها از شاخه ها و از محل فرودآمدن نطفه های آمیخته از مجاری صلبها و از برآمده ابرها و بهم پیوسته آنها و از ریزان شدن باران ابرها در جاهای بهم انباشته آنها و از آنچه می پاشند گردبادها بدامنهای خرد و نابود می كنند بارانها به سلیهایشان و از فرورفتن حشرات زمین در تلهای ریگها و از جایگاه صاحبان بالها به بلندیهای سرهای كوهها و از نغمه سرائیهای صاحبان نطق (از مرغان) در تاریكیهای آشیانه ها و از آنچه فراگرفته

است صدفها و دایگی كرده (پرورش داده) بر آن موجهای دریاها و از آنچه پوشانده آن را تاریكی شب و یا تابیده بر آن روشنی دهنده روز (آفتاب) و از آنچه پی درپی وارد گردید بر آن پرده های تاریكیها درجات و اطوار نور و از نشانه هر گامی و صدای آهسته هر حركتی و از بازگردانیدن هر كلمه ای و جنبش هر لبی و جایگاه هر كس و مقدار وزن هر ذره ای و از صداهای پنهانی هر نفس تصمیم گیرنده و از آنچه بر روی زمین است از میوه درخت یا افتاده برگی یا قرار گرفتن نطفه ای یا محل جمع شدن خون و بسته گشته مانند پاره گوشت یا آغاز پدیده خلق و نطفه نرسیده باد در این دانائی مشقتی و راه نیافته به او در نگاهداری آنچه كه آفریده از آفریده خود عارضه ای و فرانگرفت او را در اجرای امور و تدبیرهای مخلوقات هیچ كدورت و سستی بلكه جاری گشت در آنها علم او و به شماره درآورد آنان را شمردن او و فراگرفت آنها را دادگستری او و پوشید آنها را كرم او با تقصیرشان از درك حقیقت آنچه كه او

[صفحه 31]

شایسته اوست خدایا توئی سزاوار وصف نیكو و شمارش زیاد (از ستایش) اگر آرزو گرفته شوی بهترین آرزومند شدگانی و اگر امید گرفته شوی تو گرامیترین امید داشته شدگانی خدایا بازكردی برای من زبانی در آنچه مدح نمی گویم با آن جز تو را و ثنا نمی گویم به آن بر كسی به جز تو و متوجه نمی كنم آن را به سوی مركزهای نومیدی و جاهای بدگمانی و بازگردانیدی زبان مرا از مدحهای آدمیان و مدح گفتن بر پرورش یافتگان آفریده شدگان خدایا برای هر ثناكننده را بر كسی كه ثنا گفته بر او مزدی است از پاداش یا خوبی از بخشش كردن و امید گرفتم تو را راهنما بر ذخیره های رحمت و گنجهای آمرزش خدایا اینجا مقام كسی است منحصر داشت تو را به یگانگی كه آن خاص تو است و ندیده سزاوار برای این ستایشها و ثناها كسی را غیر از تو و مرا نیازمندیست به سوی تو اصلاح نمی كند خواری آن را مگر فضل تو و نجات نمی دهد از بی چیزی آن مگر احسان تو و بخشش تو ببخش ما را در این مقام خوشنودی خود را و بی نیاز گردان ما را از دراز كردن دستها به سوی غیر تو زیرا تو بر هر چیز توانا هستی


صفحه 21، 22، 22، 23، 24، 24، 25، 28، 29، 30، 31.